آخه من از دست بابایم چکار کنم
ماجرا از این قرار است که :
بابایی امیر من جدیدا" تخصص سونوگرافی با چشم گرفتن حالا چپ میره ،راست میره میاد با من
حرف می زنه و همش بهم میگه پسر گلم ،پسر تپلم ، پسر بابا، شیر پسر وخلاصه
از این القاب ...
یکی نیست به این بابایی من بگه شاید من یه دختر ملوس باشم ،یه دختر ناز و لوس باشم
و بهم بر بخوره اینقدر میگه پسر پسر
و اما مامان جونم ، هر چی تلاش میکنه و بهش میگه تو گوش بابایی اثر نداره !! میگه من مطمئنم
پسره.(خانم من مطمئنم که پسره)
این بابایی دیگه داره منو اساسی کلافه میکنه وای که اگه بیرون بودم! اگه بیرون بودم
با یه گاز اساسی حالشو جا میاوردم که هوس سونوگرافی نکنه
حالا از شما چه پنهون اینقدر بابایی این حرفارو میزنه برا خودمم سوال شده من چیم؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی